همباشی ( معروف به ازدواج سفید) در یهودیت
همباشی ( معروف به ازدواج سفید) در یهودیت
تذکر:
بر این باوریم که ادیان الهی همگی با وجود محورهای اشتراکی فراوان، در واقع یک دین بیش نیستند که در زمانهای مختلف بنا بر اقتضای زمان و مکان و بر اساس حکمت الهی، در قالب کتب آسمانی توسط پیامبران اواللعزم و جهت هدایت بشر ابلاغ شدهاند.
و در نهایت این دین مبین اسلام بود که به عنوان کاملترین و آخرین دین، توسط حضرت خاتم النبیین محمّد مصطفی ( صلوات الله علیه و علی آبائه) و به همراه معجزه بی بدیل قرآن کریم در اختیار مردم گرفت و پیروانش به مسلمان معروف شدند.
بر همین اساس اعتقاد ما نسبت به تمام ادیان الهی، کتب آسمانی و پیامبران اواللعزم یکسان و در نهایت ادب و احترام است.
با این حال کتمانپذیر نیست که در تمام ادیان الهی، فِرَق، مذاهب، پیروان جاهل و یا مغرض و شیطان صفتانی بودهاند که موجبات تحریف این ادیان را فراهم آوردهاند. و کسانی تنها با به یدک کشیدن نام این ادیان و آئین آنها، به جامعه بشری ظلمها نمودهاند. البته در این میان تنها اسلام بود که به واسطه معجزه تحریف ناشدنی قرآن کریم و تداوم نبوت پیامبرش در امامت ائمه معصومین، توانست رسالت دین خاتم را به دوش کشد.
در این نوشتار نیز روی سخن ما یهودیان و یهودیت خودساخته و تحریف شدهای است که قرنها در گسترۀ جغرافیائی وسیعی نفوذ داشته است و هم اکنون نیز به حیات خبیثه خود ادامه میدهد.
با توجه به اینکه این پایگاه اطلاعرسانی به طور تخصصی بر روی موضوعات مرتبط با همباشی متمرکز است، بنابراین بررسی وجود همباشی در یهودیت نیز در همین راستا و در جهت تبیین هرچه بیشتر چگونگی پیدایش و گسترش این پدیدۀ اجتماعی است.
همباشی در امپراطوری روم
بررسیها و شواهد تاریخی دلالت بر وجود و شیوع همباشی در گسترۀ امپراطوری روم دارد. به خصوص با تصویب قانون ازدواج آگوستینی (قرن 5 میلادی) [1]، زندگیهای مشترک بدون ازدواج نیز رسماً به صورت قانونی پذیرفته و فرزندان حاصل از این نوع زندگیهای مشترک نیز از شمول غیرمشروع، خارج شدند.
فرهنگ و آئین هلنیستی، کاهش میزان ازدواج، شیوع طلاق، افزایش ازدواجهای غیر رسمی و کاهش جمعیت، از جملۀ عوامل موثر در تصمیمگیری حاکمان وقت امپراطوری روم برای تصویب چنین قانونی بود. (ریشههای تاریخی همباشی در تمدن روم)
اما در این میان هیچگاه حضور و نقش یهودیان پراکنده و ساکن در جغرافیای این امپراطوری گسترده و تاثیر آنها در پذیرش و شیوع همباشی، به عنوان موضوعی مستقل مورد توجه قرار نگرفته است.
افسانه آوارگی یهود
بیشتر مطالعات تاریخی یهود و یهودیت، از این قوم و آئین برای خواننده تصویری از جمعیتی در اقلیت، آواره، در حال مهاجرت و تابع حاکمان زمان خود را ترسیم میکند (اسطوره آوارگی یا دیاسپورا). چنین نمائی به خصوص در بخش انتهائی تاریخ یونانی-رومی یهودیان به وضوح نمایان است. در این بخش تاریخی، اگرچه یهودیان چندین قیام جدی علیه حاکمان و وضعیت موجود سرزمینهائی که در آن ساکن بودهاند، داشتهاند، اما تمام این جنبشها نتیجهای به غیر از قتل عام، تخریب، ویرانی و آوارگی برای آنها چیزی به ارمغان نیاورده است.
(مطالعۀ تکمیلی اسطوره آوارگی یا دیاسپورا)
اختراع یهودیتی جدید
با این وجود این تنها یک روی سکۀ تاریخ یهود و یهودیان در این برهۀ تاریخی است. روئی که عموماً حاکی از تاثیرات جدی فرهنگ و آداب و رسوم هلنیستی یونانی-رومی بر یهودیان است. اما روی دیگر این فصل از تاریخ یهودیت و یهود، تاثیرات مکارانه، مخفیانه و تدریجی آنان بر گسترۀ جغرافیای فرهنگی امپراطوری روم و پس از آن کشورهای اروپائی و آمریکاست.
اگرچه برای اثبات این مدعا منابع و مقالات متعددی را میتوان مورد اشاره قرار داد، اما شاید کتاب Aphrodite and the Rabbis” [2]” و مقالهای[3] که با همین موضوع منتشر شده به تنهائی شاهدی گویا بر این مدعا باشد. در واقع خاخامها در این فصل از تاریخ، با استفاده از بستر امپراطوری گستردۀ روم همچون رحمی اجارهای، یهودیت جدیدی را به نفع خود اختراع و به دنیا آوردند که مانع از نابودی یهودیت اورشلیم محور شود. اختراعی که در پرتو آن یهودیان، بهترینهای هر دو جهان را داشته باشند.
اگرچه هدف ما در این نوشتار بررسی تاثیرات متقابل یهودیت و یهود بر امپراطوری روم نیست، اما از همین زاویۀ نگاه، همباشی یهودیان در آن زمان را مورد توجه قرار دادهایم.
سند تاریخی همباشی بین یهودیان
سال 1991 در دانشگاه عبری اورشلیم[4] ، سمیناری برگزار شد تا آثار باستانی به دست آمده از اکتشافات آرشیو باباتا [5] را مورد بررسی قرار دهد. یکی از این آثار، سندی بود یونانی که اوائل دهۀ 1960 در صحرای یهودیه کشف شده بود. این سند پاپیروسی مربوط به سال 135 میلادی است:
قرارداد ازدواج پاپیروس یدین 37 [6].
غار حروف (Cave of Letters) محل کشف آثار باستانی مربوط به همباشی بین یهودیان
این قرارداد حکایت از وجود رویۀ زندگی مشترک قبل از ازدواج در بین یهودیان آن دوران دارد. اعلان این کشف تاریخی، واکنش جدی بسیاری از مورخان، اندیشمندان و خاخامها را بر علیه آن به دنبال داشت. سعی بر آن بود که وجود چنین پدیدهای را در بین یهودیان انکار و یا با دلایل تاریخی، مذهبی و سیاسی آن را توجیه کنند. زیرا:
وجود چنین پدیدهای با میشنای ساخته شدۀ توسط خاخامها سازگاری نداشت.
همباشی، رویۀ محلی رایج در یهودیه
پروفسور ایلان 68 ساله، نهایتاً نتایج تحقیقات خود را در رابطه با این سند تاریخی در سال 1996 در قالب یک مقاله منتشر کرد. او در این مقاله از کشفیاتش مبنی بر اینکه:
“زندگی مشترک قبل از ازدواج یک رویۀ محلی خاص و رایج در یهودیه بوده است”،
دفاع میکند. او که مورخی اسرائیلی و متخصص در تاریخ یهودیان در اواخر دوران باستان است، ضمن پاسخگوئی و نهایتا رد تمام توجیهاتی که در صدد انکار این پدیده در بین یهودیان هستند در جائی از مطالبش چنین میگوید:
” … معتقدم که نشان دادهام تا چه حد این توضیحات مخالفین (در انکار و توجیه وجود همباشی) بیشتر برای حفظ جهانبینی نویسندگان ابداع شدهاند تا برای روشن کردن یک معنای جدید. قربانی این نگرش تاریخ است. اگر میخواهیم گزارش تاریخی معتبری ارائه کنیم، رویکرد جدیدی لازم است که این رویکرد را میتوان تحریکآمیز نامید.” [7]
مخالفت “یهودیت اختراعی” با واقعیات تاریخی
البته چنین واکنشهائی نسبت به مطالب علمی که با آموزههای خودساختۀ خاخامی سازگاری نداشته باشد در موارد دیگری هم دیده شده است.
چندی پیش در سال 1982 کتابی با عنوان “Women Leaders in the Ancient Synagogue” [8] به چاپ رسید که بر اساس شواهد تاریخی نشان میداد که بعضی از کنیسههای دوران تاریخ باستان با رهبری زنان یهودی اداره میشده است. این کشف تاریخی به شدت مورد مخالفت ابداع کنندگان یهودیت امروزی قرار گرفت زیرا با آموزههای خودساختۀ آنان سازگار نبود. نویسندۀ این کتاب در صفحه 32 چنین میگوید:
” … به جای اینکه بخواهیم این کتیبهها را با تصورات قبلی خودمان دربارۀ اینکه زنان چه بودهاند (یا هستند) و یهودیت چیست تطبیق دهیم، معقولتر است که این کتیبهها را چالشی برای پیشداوریهایمان و تصورات قبلیمان دربارۀ یهودیت بدانیم. و قبول کنیم که یهودیانی بودهاند که ما از آنها خیلی کم میدانیم…”
گفتنی است که این کتاب پس از چند دهه، یکی از کتابهای کلاسیک و مورد تحسین مرتبط با تاریخ یهود است.[9]
توجیهات و فرضیات مرتبط با همباشی در بین یهود
همانطور که بیان شد، وجود همباشی در میان یهودیان ساکن امپراطوری روم اثبات شده است. البته به نظر میرسد که شیوع آن در مناطق یهودی نشین فلسطین بیشتر و در مناطقی همچون جلیل کمتر بوده است.
در توجیه این پدیدۀ اجتماعی در بین یهودیان آن زمان فرضیات گوناگونی مورد استفاده قرار گرفته است از جمله اینکه:
- این پدیده بخشی از ازدواج بوده است،
- نوعی نامزدی محسوب میشده،
- به اجبار شرایط زمانه و خصوصاً اوضاع نابسامان بعد از شورش بارخوبا تحمیل شده است
- و مواردی از این دست که توضیحات مفصل و تحلیلهای علمی پروفسور ایلان در مورد هر یک در مقالۀ ایشان آمده است.
البته وجود پدیدۀ همباشی بین یهودیان در کتابهای
The Greek Word” [10]” و
“An Introduction to the History and Sources of Jewish Law” [11]” هم مورد اشاره قرار گرفته است.
نکات مهم دربارۀ همباشی (معروف به ازدواج سفید) در یهودیت
مطمئناً هدف از این نوشتار تنها اثبات وجود همباشی در میان یهودیان دوران امپراطوری روم به عنوان یک کشف تاریخی نیست (که در جای خود بسیار مهم است)، بلکه عبرتها و نکات بسیار قابل تاملی دارد که باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
مادردودمانی مکمل همباشی در یهودیت
همانطور که در کتاب همباشی[12] به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است، قانونمند کردن زندگیهای مشترک بدون ازدواج در امپراطوری روم، نتیجۀ گسترش روابط نامشروع، کاهش ازدواج، افزایش طلاق و از همه مهمتر کاهش جمعیت بود. که در پی این شرایط، حاکمان وقت بر آن برآمدند که به نوعی کنترل خود را بر روابط مخفیانه افزایش دهند، فرزندان غیر مشروعی که رومی تلقی نمیشدند را مشمول قوانین شهروندی نمایند و نهایتا بخشی از جمعیت رو به کاهش خود را جبران نمایند.
البته پذیرش قانونی روابط خارج از ازدواج هم نمیتوانست مشکل فرزندان نامشروع را حل کند و مشکلات تبارشناسی متعددی را به دنبال داشت. بر همین اساس اعتبار بخشی به تبار مادری در قوانین رومی یکی از راه حلهای مربوط به این مسئله بود. خاخامهای یهودی هم بنا به دلایل اجتماعی متعدد و مشابه روم، از قرن دوم میلادی – بر خلاف رویه قبلی – انتقال تبار از طریق مادر را جایگزین اعتبار تبار پدری کردند.[13] البته قوانین مادردودمانی در میشنا با قوانین رومی تفاوتهائی دارد.
به این ترتیب یهودیان میتوانستند فرزندان حاصل از تجاوز سربازان رومی به زنان یهودی را، یهودی بنامند.[14] چگونگی و چرائی اصرار خاخامها بر اعتبار دادن به مادردودمانی خود بحث جداگانهای است که در این نوشتار نمیگنجد.
همین عوامل امروزه نیز در جوامع غربی به خوبی مشهود است و اگرچه عوامل متعددی موجب گسترش همباشی در غرب شده، اما ساماندهی روابط نامشروع و افزایش جمعیت از جمله عوامل مخفیانهای است که این سبک از زندگی را مورد حمایت قرار میدهد.[15]
همباشی، تلاشی برای حفظ موجودیت
خاخامهای یهودی در طول تاریخ یونانی-رومی خود با هدف زنده نگهداشتن یهودیت، بسیاری از تغییرات اجتماعی و عرف هلنیستی را پذیرفته و به نوعی رنگ و بوی مذهبی به آن دادند. از همین رو پذیرش همباشی در میان یهودیان در آن دوران نیز دور از انتظار نیست. چرا که جامعه اقلیتی یهودیان همیشه نیازمند حفظ و افزایش جمعیت خود بودهاند.
پذیرش اختیاری همباشی توسط یهودیان
ج) به یقین در آئین یهودیت اولیه، به عنوان آئینی ابراهیمی، به غیر از ازدواج راهی برای زندگی مشترک زن و مرد نبوده است. با این وجود آثار باستانی حاکی از وجود همباشی در بین یهودیان رومی مربوط به قرن اول و دوم میلادی است. از طرفی قانون رومی پذیرش همباشی، مربوط به قرن 5 میلادی است یعنی چیزی حدود 300 سال بعد.
توجه به این موارد بیانگر آن است که: پذیرش همباشی توسط یهودیان به اجبار و یا در نتیجۀ قانونگزاری رومی نبوده است. بلکه به نظر میرسد پذیرشی اعتقادی و فرهنگی از آئین هلنیستی و تطابق با عرف رومی آن زمان و برنامهای برای سازگاری با قوانین امپراطوری روم باشد.
البته اینجا یک سوال مهم ذهن را درگیر میکند، آیا یهودیان رومی هم در تصویب چنین قانونی موثر بودهاند؟
مسیحیت مسخ شده و مدارای با همباشی
پس از ظهور مسیحیت، اگرچه ازدواج همیشه تنها راه پیوند زن و مرد بوده است، اما قوانین کلیسائی هیچگاه همباشیهای به نسبت رایج زمانۀ خود را مردود ندانست. به عبارت دیگر سعی داشت همۀ اینگونه روابط را نیز پذیرا باشد. اگرچه عدم اقتدار کلیسا و مسیحیت در قرون اولیه پس از میلاد، کاملا قابل درک است اما نقش آداب و رسوم هلنیستی رومی و مسیحیت مسخ شده در پذیرش همباشی نباید از دیدگان پژوهشی دور بماند. نفوذ آئین پولوسی در مسیحیت میتواند یکی از دلائل اصلی این پذیرش همراه با مسامحه باشد.[16]
پروتستانتیزم و گسترش ناگهانی همباشی
مشاجرات جنسیتی اروپائیان در اواخر قرون وسطی (همزمان با شروع پروتستانتیزم) بیانگر بخشی از چگونگی شکلگیری مفاهیم و قوانین مربوط به ازدواج غربی است.به گونهای که در طول دو قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی بیش از یک هزار اثر تألیف شده از نویسندگان اروپائی به ثبت رسیده که موضوع آنها مشاجرات جنسیتی بوده است.[17]
در تمام این مشاجرات به ظاهر ادبی که شروعی بود برای جنبشهای فمینیستی، باید ردپای افکار پروتستانی مارتین لوتر را جستجو کرد. به نظر میرسد کلیسا در پرتو آموزههای پولوس یهودی، یکبار در اوائل مواجه با همباشی، با این پدیده کنار آمد و یکبار دیگر در پرتو آموزههای لوتر یهودی مسلک، موجبات انفجار ناگهانی این پدیده را فراهم آورد. (رجوع شود به سیاست دوگانه کلیسا – ازدواج عرفی)
برای مشاهده منابع کلمه عبور را وارد کنید.