همباشی و عدم مدنیت ازدواج در غرب

همباشی و عدم مدنیت ازدواج در غرب…

ازدواج ملغمه‌ای یهودی، مسیحی و رومی

ازدواج و روابط زناشوئی در غرب، چه از لحاظ مفهومی و چه از نظر قوانین، ملغمه‌ای است از سنّت‌های یهودی و مسیحیت اولیه و فرهنگ یونان باستان و روم.

توجه داشته باشیم که مهاجرت مردم شمال غربی اروپا به آمریکای شمالی در قرن هفدهم نیز همین ترکیب فرهنگی را به آمریکا منتقل کرد.[1]

[1] (Ref…, 2007, pp. 24,27)

تعریف رومی ازدواج

همباشی و عدم مدنیت ازدواج در غرب - ازدواج رومی

تعریف رومی ازدواج بر اساس آموزه‌های ژوستینیان عبارت بود از “پیوند زن و مرد که (امری) فردی است” [1] این تلقی فردی و خصوصی بودن از ازدواج بود که نظام حقوقی ازدواج رومی را در آستانۀ درِ خانه متوقف می‌کرد.[2] و قانون توجه چندانی به نهاد اجتماعی ازدواج نداشت چرا که نهاد قانونی نبود. ازدواج و انحلال آن بیشتر توسط عرف تنظیم می‌شد تا قانون.[3]

رسمی شدن زندگیِ مشترکِ بدونِ ازدواج

البته در اواخر جمهوری روم، آداب و رسوم رومی در ارتباط با تشکیل خانواده دستخوش تغییرات جدی شد. از فراوانی ازدواج و نرخ زاد و ولد کاسته شد و در عوض طلاق به شدت افزایش یافت تا حدی که قلمرو جمعیتی روم مورد تهدید قرار گرفت. و در این دوران بود که زندگی‌های مشترک بدون ازدواج در جامعه رومی نهادینه شد.[4] و دولت آنها را به عنوان ازدواج درجه دوم پذیرفت.[5]

ظهور مسیحیت و تقدّس ازدواج

با ظهور مسیحیت در پایان جمهوری روم، تحولات اساسی در نظام حقوق ازدواج بوجود آمد.[6] اگرچه از جهت مفهومی پدران کلیسا هم توصیفات خود را از جوهر ازدواج با تعریف رومی ژوستینیان آغاز می‌کردند اما مسیحیت بر خلاف قوانین رومی، ازدواج را غیر قابل انحلال دانست.[7] کلیسا ادعای صلاحیّت انحصاری برای ازدواج داشت و این امر در کنار غیر قابل انحلال بودن ازدواج، آن را امری مقدس کرد.[8] هر چند این پیوند سفت و سخت بین ازدواج و مذهب در طول دوران اصلاحات و همراه با روند سکولاریزاسیون در قرون اخیر تضعیف شد.[9]

[1] (Ref…. , 2008, p. 91)

[2] (Ref…. , 2008, p. 89)

[3] (Ref…, 2001, p. 125)

[4] (Ref… , 2008, p. 49)

[5] (Ref… , 2008, p. 70)

[6] (Ref…, 2001, p. 125)        

[7] (Ref… , 2008, p. 43)

[8] (Ref…, 2001, p. 125)

[9] (Ref…, 2007, p. 4)

کلیسا و پذیرش اَشکال مختلف ازدواج

کلیسا در قرون اولیه ظهورش با آداب و رسوم رایج کنار آمد اما به تدریج بر اقتدارش افزوده شد.[1] و در همین مدت با شکل‌گیری قانون شرعی[2] قوانین مربوط به ازدواج هم گسترش یافت. اگرچه اقتدار کلیسا و قوانین شرعی آن تا قرن‌ها مشهود بود اما تا قبل از فرمان تامتسی در سال 1563، شکل‌های مختلف ازدواج به دلایل مختلف پذیرفته شده بود.

آغاز سامان‌دهی ازدواج در غرب

تصمیم شورای ترنت شروعی برای سامان‌دهی ازدواج‌ها بود و البته با از دست دادن صلاحیّت انحصاری کلیسا توام شد. چرا که از یک طرف دولت‌ها توجه بیشتری به قوانین ازدواج کردند و از طرف دیگر اصلاحات پروتستانی، صلاحیّت کلیسای کاتولیک را خدشه‌دار کرد.

ازدواج مدنی به جای ازدواج مذهبی

دولت‌ها بخش قابل توجهی از قوانین شرعی کلیسا را تصاحب و ازدواج مدنی (تابع قوانین دولتی) را تنها شکل ازدواج معتبر معرفی کردند و به این ترتیب جدائی کلیسا از دولت در ارتباط با قوانین زناشوئی و ازدواج تکمیل شد.[3] در بعضی از کشورها همچون بلژیک، فرانسه، آلمان، هلند و سوئیس ازدواج مدنی به طور کامل جایگزین ازدواج مذهبی شد. و در بعضی همچون دانمارک، بریتانیا، یونان، ایرلند، ایتالیا، نروژ، پرتغال، اسپانیا و سوئد، ازدواج مذهبی در کنار ازدواج مدنی همچنان قانونی و رسمی ماند.[4]

[1] (Ref… , 2008, p. 95)

[2]– Canon Law

[3] (Ref…, 2001, p. 125)

[4] (Ref…, 2001, p. 126)

رابطه ازدواج با سوال: آیا زن انسان است؟

بررسی تحولات مفهومی و قانونی ازدواج در غرب بدون توجه به تعریف و جایگاه زن در تاریخ غرب امری ناشدنی و یا همراه با خطاست.

قرن‌هاست که پاسخ به سوال ” آیا زن انسان است؟” زمینه ساز و موثر در شکل‌گیری تاریخ و فرهنگ غربی و به تبع آن ازدواج است.

همباشی و عدم مدنیت ازدواج در غرب - آیا زن انسان است-

پاسخ به این سوال در ابتدای امر برگرفته از افکار و اندیشه‌های یونانی-رومی بود که بر اساس اعتقاد آفرینش تک جنسیتی و سلسله مراتبی، زن را در مرتبه‌ای پائین‌تر از مرد، ناتوان و ناقص می‌دانست. و پایه و اساس شکل‌گیری بسیاری از آداب و رسوم و قوانین حقوقی ازدواج رومی شد.

با ظهور مسیحیت و همزمان با تغییرات اساسی در ساختار حکمرانی رومی، این افکار مسیحیت مسخ شده کاتولیک بود که مقتدرانه در ایجاد و سامان‌دهی بسیاری از قوانین شرعی ازدواج از جمله ممنوعیت طلاق، محدودیت در ازدواج‌های خویشاوندی و الزام به تک همسری، موثر واقع شد.

شکل زندگی مشترک بر مبنای فردگرائی

از اواسط قرون وسطی هر چه به پایان این دوران نزدیکتر می‌شد تجدید حیات دوباره عقل‌گرائی یونانی و غلبه آن بر اندیشه‌های متاثر از مسیحیت نیز بیشتر شد. و مجددا پاسخ به سوال ” آیا زن انسان است؟” با تکیه بر اصول اومانیستی و فردگرائی، مفاهیم و شکل زندگی مشترک را در دوران رنسانس و پس از آن پایه‌گذاری کرد. بحث تکمیلی در بخش آشنائی با نقش فرهنگ لیبرال در بروز و گسترش همباشی.

مشاجرات جنسیتی اروپائی‌ها

مشاجرات جنسیتی اروپائیان در اواخر قرون وسطی بیانگر بخشی از چگونگی شکل‌گیری مفاهیم و قوانین مربوط به ازدواج غربی است. در همین ارتباط بخش‌هائی از کتاب معروف ” زنان در تاریخ اروپا”[1] نوشته گیزلا بوک را مورد توجه قرار میدهیم:

[1] (بوک, 1396)

“… موضوع ادبیات این مشاجرات، مرتبط با کرامت، فضیلت و هم‌ترازی و برابری زن در مقابل مرد بود. که بعدها آداب معاشرت و سبک فرهنگی نوینی را شکل داد و آثار عمیق و پایداری را در اروپا برجا نهاد.

عده‌ای به طرفداری و عده‌ای به مخالفت علیه زنان. از یک طرف تالیف کتابهائی در ارتباط با والائی و کرامت زن و از طرف دیگر نگارش کتابهائی که ثابت می‌کرد زنان از نوع بشر نیستند.(ص16)

1000 تألیف با محتوای مشاجره جنسیتی

در طول دو قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی بیش از یک هزار اثر تالیف شده از نویسندگان اروپائی به ثبت رسیده که موضوع آنها مشاجرات جنسیتی است.(ص18)

البته در این مشاجرات مطیع و منقاد بودن زن امری قطعی و انکارناپذیر به حساب می‌آمد. و اگر در این باره تردید می‌شد گوئی که تناقضی از دنیای واژگونه سررسیده است.(ص23)

عده‌ای اینگونه مشاجرات را تنها ادبی و فاقد موضوعیت قابل اعتناء دانسته‌اند.(ص 22) اما اشاعه گسترده این مشاجرات در اوائل رنسانس نشان می‌داد که این موضوع بخش اصلی و مکمل پنداره و جهان‌نگری آن دوران را تشکیل می‌داده است.(ص24)

زن ستیزی

عده‌ای زن‌ستیزی آن دوران را به عرف و هنرنمائی و ادبیات ربط می‌دادند و به این وسیله سعی در توجیه آن داشتند اما اعتراضات و گلایه زنان حاکی از آن بود که موضوع چیزی فراتر از آن است.(ص27)

چیزی نگذشت که صدای زنان و اظهار نظر آنان در قالب مشاجره، کنایه و خشم و ناراحتی رو به فزونی نهاد. اگرچه تا مدت‌ها شکل انفرادی داشت و توجهات مردم زمانه را به اشکال و در سطوح مختلف به خود جلب می‌کرد. (ص 29)

آیا زن انسان است؟

آنچه بیان شد بخش بسیار کوچکی از فراز و نشیب‌های فرهنگی و تاریخی غرب در اواخر قرون وسطی و اوائل دوران رنسانس بود در پاسخ به این سوال که “آیا زنان انسان هستند.؟”

بیان تفصیلی چگونگی مواجه اروپائیان با سوال ” آیا زن انسان است؟”، در قرون وسطی بحثی طولانی است.  و نحوۀ این رویاروئی، تأثیرات جدّی در چگونگی نظام گرفتنِ شکلِ ازدواج در غرب داشته است. و باید با مباحث نقش جایگاه زن در غرب و نقش فرهنگ لیبرال در تاریخ ازدواج غربی آشنا بود. برای آشنائی و تکمیل بحث رجوع شود به کتاب همباشی.

تحوّلات مفهومی و قانون‌گذاری مرتبط با ازدواج

تغییرات و شدت تحولات مفهومی و قانون‌گذاری مرتبط با ازدواج و زندگی‌های مشترک نوپدید در قرون نوزدهم و بیستم در کشورهای اروپائی و ایالات متحده آمریکا آنقدر زیاد است که نه تنها برای مردم بلکه برای قانونگذارن و قضات هم قابل فهم و استنباط نیست. نمونه بارز آن، قوانین ازدواج عرفی است که در این کشورها رایج است و توضیحاتی در ارتباط با آن در معرفی این نوع ازدواج بیان شد. ادامه مطلب در منبع اصلی….

فراز و نشیب‌های قوانین زندگی مشترک

اینگونه فراز و نشیب‎‌های قانون‌گذاری مرتبط با زندگی مشترک نه تنها در ایالات متحده، بلکه در تمامی کشورهای غربی به وضوح مشهود است.

در یک کشور، ایالت‌ها و یا استان‌های متفاوت از قوانین جداگانه‌ای تبعیت می‎کنند. اینکه در چه استانی ازدواج انجام شده و در زمان اعتبار کدام قانون بوده و در چه استانی دعوای حقوقی ازدواج مطرح شود، در نتیجۀ دادرسی بسیار موثر است.

عدم تشخیص و فهم معیّن از ازدواج در غرب

منبع اصلی…..  غرب در ارتباط با ازدواج نه تنها از منظر قوانین و رویه‌های حقوقی و قضائی، بلکه از جهت اصول و مفاهیم اولیه هم هنوز به تشخیص و فهم معینی نرسیده است چه رسد به تکامل.

زمانی بر اساس آموزه‌های رومی ازدواج در اشکال مختلف اما امری فردی و قوانینش تا پشت در منزل کارآمد است.

زمانی بر اساس آموزه‌های مسیحیت کاتولیک امری مقدس و الهی، تنها در یک شکل و غیر قابل انحلال است.

زمانی بر اساس مسحیت پروتستان و قوانین دولتی از تقدسش کاسته شده و انحلالش آسان است.

زمانی بر اساس قوانین ایالتی اشکال مختلفش پذیرفته و طلاق به هر دلیلی امکان‌پذیر است.

زمانی همباشی، گزینه‌ای است جایگزین برای ازدواج

زمانی بر اساس ایده‌آلیسم توسعه، ازدواج در پی هر نوع رضایت و تمایلی امکان‌پذیر است حتی بین افراد هم‌جنس.

و زمانی…

جایگزین ازدواج

منبع اصلی… یکی از مهم‌ترین داستان‌های چند قرن گذشته تاریخ غرب، دگرگونی نهاد ازدواج است به ویژه در ارتباط با کاهش مرکزیت در تعریف، هدایت رفتار و روابط انسانی.[1]

در واقع به دنبال جایگزینی سکولار برای ازدواج هستند، چیزی که شامل همه مزایای حقوقی ازدواج باشد اما ازدواج نباشد.[2]

ادامه مطلب” همباشی و عدم مدنیت ازدواج در غرب ” در منبع اصلی


[1] (Ref…, 2007,
p. 4)

[2](Ref…, 2018, p.
41)